عرفان خ :روش آموزش امروزی، دو جنبه و يک هدف دارد. دو جنبه آن عبارت است از: روش يادگيری و روش ارزيابی. هدف آن، تربيت آدمهايی است که بتوانند دشواریهای جامعه خود يا جامعه جهانی را حل کند. درباره روش ياد دادن سخنی نمیگويم، چون همه از آن آگاهيم و با آن بزرگ شدهايم و از نتيجه کم و بيش ناگوار آن هم، اطلاع داريم. روش ارزيابی و نحوه امتحان را هم میشناسيم. تمام شرطها را برای ترس و نگرانی دانشآموز فراهم میکنيم و بعد در يک جلسه کوتاه، زير فشار روحی بیاندازهای، (دانش) او را (ارزيابی) میکنيم. من به نادرستی اين روش، که به نظرم از بيخ و بن نادرست است، نمیپردازم و تنها به چند نکته جانبی آن اشاره میکنم.
زمانی که با يکی از همکارانم که حاضر نبود با افزودن تنها يک نمره، دانشآموزی را از (مردودی) نجات دهد، صحبت میکردم، به او که به دقت امتحان خود اطمينان داشت گفتم: اگر همين امروز، يک بار ديگر از دانشآموزانت امتحان بگيری و پرسشها را هم، تا حد همان پرسشهای بار اول قرار دهی، آيا میتوانی با اطمينان بگويی که همه آنها، همين نمره را خواهند گرفت؟ به طور طبيعی پاسخ او منفی بود. گفتم: اگر برای نمونه، يک هفته ديگر به دانشآموزانت وقت بدهی و بعد امتحان بگيری، چطور؟ باز معلوم بود که نمرهها تغيير میکند. گفتم: راهحل سادهتری انتخاب میکنيم، نه امتحان تازهای لازم است، نه دقت بيشتری. برای دانشآموزان، همين ورقهها را، با تغيير ميزان نمرهای که به هر پرسش دادهای، دوباره تصحيح کن، از آنجا که ارزش هر پرسش را خودت معين کردهای، میتوانی به صورت ديگری آنرا تغيير دهی، آن وقت چه خواهد شد؟ روشن بود که باز هم نمرهها تغيير میکردند. گفتم: اگر با همين پرسشها و همين بارم، ورقهها را چند ماه ديگر، خودت تصحيح کنی، به شرطی که نمرههای امروز را فراموش کرده باشی، با تفاوت احتمالی که در روحيه امروز و آن روزِ تو به وجود میآيد، آيا مطمئنی همين نمرهها را، روی ورقهها بگذاری؟ در اينجا هم پاسخ منفی بود.
عرفان خ :طبیعت رو به پیشرفت مسائل بینالمللی، اقتضا میکند که حفاظت از محیط زیست برای انسان امروز و نسلهای آینده، مورد توجه جدّی همگان قرار گیرد؛ اما اینکه چگونه این امر تحقق مییابد، سوالی است که باید به آن پاسخ داده شود.
برای یافتن پاسخ این سوال اقدامات متعددی صورت گرفته و نظریات گوناگونی نیز بیان شده است، تا بشر همچنان بتواند از محیط زیست سالم خود بهرهمند باشد. یکی از اموری که پیشنهاد شده و میتواند در حفظ محیط زیست مؤثر باشد، ایجاد رابطه بین محیط زیست و حقوق بشر است؛ زیرا حمایت قانونی از حقوق بشر میتواند وسیلهای جهت رسیدن به حفاظت از محیط زیست باشد. حقوقی مثل حق حیات، آزادی بیان، مشارکت سیاسی، برابری و… شامل ابزارهای قانونی بینالمللی هستند که حفاظت بیشتر از محیط زیست را میطلبند. به همین جهت، برخی از حقوقدانان پیشنهاد کردهاند که برای برخورد با مسائلی که از طریق نابودی تدریجی محیط زیست گریبانگیر بشر میشود، حق جدیدی در چارچوب حقوق بشر، مبنی بر «حق بر محیط زیست» یا «حق بهرهمندی از محیط زیست شایسته، سالم و امن» شناسایی شود. [۹]
این حق، ضمن این که، داشتن محیط زیستی امن و سالم را برای همگان تضمین میکند، وظیفه خودداری از فعالیتهایی را که به محیط زیست صدمه میزند، بر افراد، سازمانها، شرکتها و دولتها تحمیل میکند.
حق بهرهمندی از محیط زیست سالم متضمن چند حق دیگر
حق بهرهمندی از محیط زیست سالم، در درون خود متضمن چند حق دیگر است که عبارتند از:
حق دسترسی به اطلاعات زیست محیطی، حق آموزش مسائل زیست محیطی، حق تصمیمگیری در مورد مسائل زیست محیطی و حق دادرسی و جبران خسارت زیست محیطی.
حق دسترسی به اطلاعات زیست محیطی
حق دسترسی به اطلاعات زیست محیطی، از یک طرف به حق افراد در کسب اطلاعات زیست محیطی بدون هیچ محدودیتی اشاره دارد و از طرف دیگر اشاره به تکالیف دولتها در واگذاری این اطلاعات به افراد جامعه دارد. نکته مهم آن است که دسترسی به اطلاعات زیست محیطی شرط لازم برای تحقق حق افراد، برای مشارکت در اتخاذ تصمیمات زیست محیطی است؛ زیرا آگاهی یافتن از آثار و پیامدهای عواملی که بر محیط زیست تأثیر گذارند، وابسته به دسترسی افراد به اطلاعات زیست محیطی است. پس از این مرحله است که افراد با آگاهی کامل میتوانند در اتخاذ تصمیمات زیست محیطی مشارکت داشته باشند.
حق آموزش مسائل زیست محیطی
حق دیگری که در چارچوب حق بهرهمندی از محیط زیست سالم باید از آن سخن گفت، حق آموزش مسائل زیست محیطی است. این وظیفه دولتهاست که نسبت به آموزش مسائل محیط زیست به افراد جامعه اقدام کنند. این عمل میتواند از طریق مدارس، کتابهای آموزشی و رسانههای عمومی انجام پذیرد.
حق دسترسی به جبران خسارت
حق دسترسی به جبران خسارت یکی دیگر از تقسیمات حق بهرهمندی از محیط زیست سالم است. بر این اساس هر شهروندی باید، حق دسترسی به مراجع قضایی و جبران خسارات زیست محیطی را داشته باشد. [۱۰]
امروزه حق بهرهمندی از محیط زیست سالم به وسیله بسیاری از سازمانهای بینالمللی و کشورهای جهان به رسمیت شناخته شده و در تعدادی از اسناد بینالمللی (اعلامیه استکهلم، پیش از طرح سومین میثاق بینالمللی حقوق همبستگی، منشور آفریقایی حقوق بشر و پروتکل الحاقی به کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر نام برد.) و قوانین اساسی کشورها (قوانین اساسی بیش از ۶۰ کشور جهان، که اخیرا تصویب یا اصلاح شده، این حق را به رسمیت شناختهاند. برای نمونه، اصل ۵۰ قانون اساسی اوکراین مصوب ۲۸ ژوئن ۱۹۹۶ بیان میکند که: «هر فرد حق دارد که از محیط زیستی امن و سالم و جبران خسارات ناشی از نقص این حق برخوردار باشد». به نقل از: دیناه شلتون، تشریفات و آیین دادرسی حقوق بینالملل محیط زیست، ترجمه محمدحسن حبیبی، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۸۱، ج ۲، ص ۳۱۹.) مورد شناسایی قرار گرفته است.
البته درباره این حق، تعریف دقیقی ارائه نشده است؛ اما شاید بتوان منظور از محیط زیست سالم را، محیطی دانست که دارای حداقلهای یک زندگی سالم باشد.
اسلام و محیط زیست
اسلام به عنوان دینی جهانشمول و جامعنگر، مدعی است که پاسخگوی نیازهای متغیّر انسان در هر عصری است و برای کلیه روابط و شؤون او، دارای قوانین و مقرراتی است. البته این بدان معنا نیست که برای هر موضوع با عنوان خاص و متداول امروزی آن، حکم خاصی را مقرر داشته باشد؛ بلکه کلیات، اصول و قواعدی در اسلام وجود دارد، که میتوان حکم هر موضوع را از آن به دست آورد.
یکی از همین موضوعات محیط زیست است. محیط زیست با مفهوم رایج و متداول آن در عصر حاضر، بحثی کاملاً نو و تازه است که نه در اسلام و نه در هیچ مکتب دیگری سابقه نداشته است؛ اما میتوان قواعد و مقررات مورد نیاز آن را از متون دینی استخراج کرد؛ به طوری که میتوان یک مکتب زیست محیطی جامع را ارائه کرد.
عرفان خ :درباره بحث پيشگيري از جرايم و عوامل موثر بر كاهش بروز جرم، كه اين روزها بسيار دربارهاش صحبت ميشود، بايد نكاتي را مد نظر گرفت. در بررسي كلي اين مسئله ميتوان گفت اتفاقاتي كه در چند سال گذشته در كشور رخ داده سبب شده بهطور طبيعي بروز مشكلات افزايش پيدا كند و به عنوان يك جامعهشناس بايد هشدار دهم كه ميتوان پيشبيني كرد اين شرايط بحرانيتر شود.
درباره اينكه در بروز اين جرايم و خشونتهاي اجتماعي چه عواملي دخيل هستند بايد گفت موارد زيادي دست به دست هم ميدهند اما يكي از عمدهترين دلايلش ميتواند اين باشد كه شكافهاي اجتماعي در تمام عرصهها هر روز شديدتر ميشود.اين شكافها بين طبقات اجتماعي و دهكهاي بالا و پايين جامعه به دليل سوءمديريتهاي اقتصادي افزايش پيدا كرده و مشكلات سياسي، اقتصادي و اجتماعي را تشديد كرده است.
اين شكافها همچنين در گروههاي سني افزايش پيدا كرده است بهطوري كه شرايط براي فعاليت جوانها چندان فراهم نيست و ميانسالان عرصههاي قدرت را در تمام زمينهها چه اجتماعي و چه خانوادگي در كنترل خودشان گرفتهاند و جوانان احساس ميكنند فاقد استقلال هستند و از لحاظ شغلي و خانوادگي در شرايط خوبي نيستند. در چنين حالتي، نوعي مقاومت در بين جوانان در مقابل نسلهاي ديگر در عرصههاي اجتماعي افزايش پيدا ميكند.
اين شكاف در حوزه دو جنس هم افزايش يافته و با اينكه زنان تلاش گستردهاي كردند براي اينكه در جامعه به جايگاههاي بالاتر دست پيدا كنند و در زمينههايي مانند تحصيلات هم موفق بودند اما در مواردي مثل اشتغال و مديريت و عرصههاي ديگر مشكلات زيادي را پيش روي خود ميبينند. ميتوان گفت اقبالي كه به حوزه تحصيلات عالي داشتند سطح انتظارات را بالاتر برد در حالي كه انتظاراتشان برآورده نميشود و شكاف جنسي را در جامعه پديد آورده است.
اين شكاف بين بخشهاي مختلف كشور از نظر قومي و فرهنگي نيز گسترش پيدا كرده است و اكنون مشاهده ميكنيم كه وضع رفاه يا برخورداريها در بخشهاي مختلف جامعه يكسان نيست بهطوري كه برخي از مناطق بسيار برخوردارند و امكانات دارند اما بخشهاي ديگر جامعه و مناطق كشور بهشدت محرومند. اين تفاوتها و تبعيضها درباره بخشهايي از كشور كه حاشيهايتر هستند نسبت به مركز بيشتر است و تبعيض گسترش پيدا كرده است.
اين شكافها ممكن است در ظاهر كم اهميت به نظر برسند و مسئولان توجه چنداني به آنها نداشته باشند اما بايد توجه كرد كه اين شكافها مانند گسلهاي زمينشناختي هستند كه معمولا آمادگي زلزله را دارند؛ آن هم زلزلههاي بسيار شديد. اين گسلها امروزه فعال شدهاند و هر آن احتمال ميرود اين طرف و آن طرف حادثه درست كنند.
امیدوارم مطالب فوق پاسخ گوی نیاز شما باشد باتشکر {عرفان خ } محقق کد 238